اردیبهشت موعود
دوشنبه ۱۴ خرداد ۱۴۰۳ 14:7 ~ Sofia
اردیبهشت، یه ماه دوست داشتنی. وقتی که شکوفه گلها خیابون ها و باغچه ها رو رنگی می کنه و بوی خوب گل به همه جا می رسه. امروز داشتم به خاطرات دوران دبستانم فکر می کردم. پنج عزیزم، یادت میاد بعد از عید فقط ۴ هفته تا پایان مدارس مونده بود و من با اون انگشت های کوشولوم روزهای باقی مونده تا تموم شدم کلاس ها رو می شمردم؟ چه زود گذشت. دقیقا همون موقع که فصل بهار بود و هوای خنک موهام رو نوازش می کرد، از مدرسه آزاد می شدم و خرداد با والدینم به گردش می رفتیم. روزها رو زبان یاد می گرفتم و از ظهر به بعد فیلم و سریال مورد علاقه ام رو تماشا می کردم و آهنگ گوش می دادم. بهترین و لذت بخش ترین دورانش بی شک همون اردیبهشت و اوایل خرداد بود. روزایی که همه جا بوی گل می داد. الان چند ساله که اردیبهشت باهام قهر کرده و امسال هم بهم سر نزد. اصلا مثل قدیما حسش نمی کنم. کاش بازم برگرده. دلم براش خیلیییی تنگ شده! :"<

وی دقیقا در حالی این متن را می نویسد، که گرما نورون های مغزش را بلعیده. پنج عزیزم، دلم می خواد بدونم دنیای تو چه شکلیه؟ تو از خیالات من سرچشمه می گیری پس حتما دنیات قشنگ تره! این دنیا اصلا جالب نیست :( فصل ها بهم خوردن و با اینکه الان تقریبا وسط خرداده ولی تابستان از خرداد سبقت گرفته و داره با گرماش خفمون می کنه. تابستان قطعا فصل من نیست، سرما رو میشه تحمل کرد ولی گرما رو نمیشه.
پ.ن: منتظرت می مونم اردیبهشت من، بازم بیا.
پ.ن: پنج عزیزم، مراقب خودت باش. هر وقت خسته یا ناراحت شدی به این فکر کن که یکی هست که دوستت داره و منتظرت می مونه!
