بحران اعتماد بنفس
یکشنبه ۷ اردیبهشت ۱۴۰۴ 18:44 ~ Sofia
خاکستری عزیزم، از اون سالی که کنکور اولم رو خراب کردم رفته رفته اعتماد به نفسم اونقدر کم شد تا اینکه دیگه نسبت به همه چیز بی حس شدم. قبلا به ظاهرم اهمیت می دادم که حتما زیبا باشم، ماشین خراب رو نبینند و فکر نکنن ما مشکل مالی داریم، لباس خوب و اتو شده بپوشم و توی کلاس بحث کنم تا دیگران به هوش و علم من پس ببرن.
ولی الان اینقدر خودم رو گم کردم که اصلا نمی دونم چرا و فقط دارم زندگی رو می گذرونم. موهام رو شونه نمی کنم، مانتو لازم نیست حتما صاف صاف باشه، جلوی آینه خودم رو چک نمی کنم، دیگران ماشین خراب رو ببینن دیگه برام مهم نیست... وقتی زیر آفتاب رد میشم مقنعه رو میکشم جلو که آفتاب نخوره به پوستم و اصلا برآن مهم نیست اگر عجیب به نظر بیاد، موهام رو کوتاه کوتاه کردم و اصلا حوصله نگهداری از موی بلند یا حتی متوسط رو ندارم، توی کلاس به معنای واقعی لال میشم و حتی اگر ایده یا جواب سوالی به ذهنم بیاد نمیتونم بگم.
دانشجوی پرستاری که قبلا همکلاسیم بود رو میبینم، لباس اتو کشیده، آرایش ملایم، ادکلن و عینک دودی ... یکم حسادت می کنم که من به عنوان یه دانشجوی پزشکی به خودم نمیرسم و از لحاظ موقعیت اجتماعی ممکنه بیشتر به اون بها بدن ولی می دونی دیگه برام مهم نیست، هر چی می خوان فکر کنن. من زشتم، مامانم نمیزاره آرایش کنم، تفریحی ندارم و کاری جز درس خوندن و فیلم دیدن انجام نمیدم، نمی تونم جایی بیرون برم چون وابسته ام به خانواده و تنهایی جایی نمیرم، از خودم متنفرم، واقعا بی عرضه و بدرد نخورم، هیچ وقت نمی تونم نظر کسی رو جلب کنم. دیگه هم برام مهم نیست.
