last days of summer 2024
خاکستری عزیزم، روزهای آخر تابستان 403 را در حالی که از حساسیت فصلی پیش پاییزی (!) رنج می برم سپری می کنم. دیروز به به شهر تاریخی بم سفر کردیم و از ارگ قدیم بالا رفتیم. مسیر خیلی بلند وشیبدار بود. من هم نسبت به قبل ترسو تر شدم و به سختی از پله ها بالا رفتم و موقع پایین امدن طبق تشبیه بردارم مثل پیرزن ها قدم های کوتاه و محتاطانه ای بر می داشتم که یک وقت سر نخورم و پایین قل نخورم! ته کفش هام سر بود برای همین خیلی می ترسیدم. ماشین جدید بلندگو های خیلی بلندی داره و وقتی رسیدیم خونه احساس می کردم که گوش هام کر شدند. دیروز خیلی خوش گذشتو کل خرما هم خریدیم ولی هوا به شدتی گرم بود که انگار داشتم خفه می شدم و همه لباس هام خیس شده بودند. البته ضعیف بودنم تقصیر خودمه. این تابستان خیلی فعالیت بدنی نداشتم و از ماهیچه هام استفاده نکردم پس بعید نیست که موقع پایین امدن احساس سختی کنم. بگذریم دیروز کلا احساسات متفاوتی داشتم!
بیشتر هیجانم برای شروع دانشگاه برای خریدن لوازم تحریر جدیده. خیلی دوست دارم ماژیک های رنگی، کیف جدید و دفتر پاپکو بخرم. برند کیف جدید که به تازگی باهاش آشنا شدم و دلم رو برد برند کیف ژاپنی هیماواری هست که تعدادی از مدل کیفهاش توی دیجی کالا پیدا میشه. نمی تونم صبر کنم تا نتایج نهایی بیاد و بخرمشون ولی متاسفانه مامان با خرید اینترنتی مشکل داره و هنوز نمیزاره بخرم، البته این رو هم فراموش نکنیم که قیمت قابل توجهی دارند. پس حق داره که به کیفیت کالا شک کنه و نسبت به خرید اینترنتی حساس باشه. با این حال من مثل بچه های کوچیک کلی هیجان دارم و هر روز دیجی کالا رو چک می کنم تا ببینم کیف ها به فروش رفته اند یا نه. یه مدل ماژیک ها هم فعلا ناموجده و باید صبر کنم تا موجود بشه تا تهیه اش کنم. اگر هم موجود نشد مجبورم خودم دنبالش برگردم که خیلی برام سخت میشه. از طرفی اگر شهر دیگه ای قبول بشم نمی خوام خرید کنم و زیاد با خودم وسیله ببرم. من وقتی می تونم به جرئت بگم که ازشون لذت می برم که توی اتاق خودم باشم. خیلی دلم یه کتابخونه می خواد.
دوباره دارم اسکوبی دو میبینم. یادآور خاطرات بچگیم میشه و تا حدی آزارم میده ولی وایب قدیمیش رو خیلی دوست دارم. این روزا انیمه kingdom of ruins رو میبینم خیلی باحاله. راستی تصمیم گرفتم زبان خوندن رو شروع می کنم ولی یکم استرسم رو بیشتر می کنه با این حال انجامش می دم. کارهای انصرافم تموم شد! (یوهو >.<)