پایان تربیت بدنی 1
خاکستری عزیزم، اگر من استاد تربیت بدنی بودم به انضباط، نظم در کلاس، مسئولیت پذیری و احترام نمره می دادم نه به توانایی بدنی. می دونید یکی مثلا به طور ژنتیکی بدن قوی تری داره و خب می تونه در یک دقیقه ۵۰ تا شنا انجام بده یا توی ۵۰ ثانیه ۵ دور بدوه، یکی هم برعکس هر چی تلاش کنه نمی تونه حتی نصف اینها رو انجام بده. این مقایسه به نظرم ناعادلانست. خلاصه که امروز تموم شد و رفت. بابام 4 ساعت توی ماشین معطل شد که من نگم اصلا انجامش ندادم! حداقل امتحان کرده باشم. تست اول رو انجام دادم و تستهام کامل شد ولی موندم تا بقیه بچه ها اون تست طناب، توپ رو تموم کنن و نوبت به دراز نشست برسه. به یکی که تازه باهاش آشنا شدم گفتم پاهام رو بگیره، پاهام رو گرفت و استاد کرونومتر رو زد حتی یک دونه هم نونستم بالا بیام استاد گفت "تو که نمی تونستی بری چرا ما رو علاف کردی؟" خندیدم و گفتم "فکر می کردم می تونم ولی نتونستم." اسمم رو پرسید و یه منفی جلوش گذاشت اصلا ناراحت نشدم بچه ها بهم پوزخند زدن اصلا ناراحت نشدم، چون من دیگه دارم عادت می کنم که توی دانشگاه ممکنه خیلی بعت بی احترامی بشه ولی نباید اهمیت بدی چون همه اینها احمقانه است. حتی ارزش نداره یک ذره هم بهش فکر کنی، چون قراره بازم از این اتفاقات بیفته و اگر بخوای هر کدوم ناراحت و عصبی بشی تا آخر عمرت چیزی ازت باقی نمی مونه و یه پیرزن زشت و عصبی میشی که چیزی جز تنفر توی قلبش احساس نکرده. بیا خوبی ها رو ببین و بدی ها رو فراموش کن :) فقط دلم می خواد کسی بشم که دیگران از اینکه رفتار درستی باهام نداشتن پشیمون بشن.