Almost failed part 2
خاکستری عزیزم، امتحانات که کل تابستان ازشون می ترسیدم فرا رسیدن و حالا دارم یکی یکی امتحانات رو میدم. این روزها شوق خیال پردازی و ایده های جدید ازم گرفته شده حتی نمی خواستم برات بنویسم چون نوشتن هم بهم احساس عذاب وجدان درس نخوندن میده ولی چاره ای نداشتم چون مدت زیادی بود که برات ننوشته بودم. بگذریم، اون امتحان قبلی که گقتم تقریبا افتادم رو خدا رو شکر پاس شدم ولی یه امتحان جدید دیگه (دانش خانواده) حتی با وجود اینکه سه دور خونده بودم و از جواب ها مطمئن بودم بازم ولی نمره امد نوشت ۱۷! نمی دونم این ۱۷ نمره ام هست یا تعداد درست از ۴۰؟! نمی دونم. در هر دو صورت پاس میشم چون ۲.۵ نمره اضافه دارم. تا هفته آینده نتایج مشخص می شود اما امیدوارم از استرس امتحان دیگر نمیرم. امتحانات اختصاصی از هفته پیش رو شروع میشن و بی نهایت سخت تر هستند و باید بیشتر تلاش کنم. خونه نشینی زیاد و خستگی باعث شد کمتر تن به درس خوندن بدن و این آخر هفته با میانگین ۶ ساعت از گوشی استفاده کنم. تو رو خدا سرزنشم نکن که بیش از این نمی تونم عذاب وجدان تحمل کنم. احساس می کنم دارم به این وضعیت عادت می کنم، وضعیت همیشه امتحان داشتن و دیگه دلم تفریح نمی خواد. مثلا قبلا که دبیرستانی بودم طول امتحانات دلم برای تفریح و تابستان تاب تاب می کرد ولی حالا اصلا دیگه برام مهم نیست و از خودم متنفرم. نمره اندیشه هم یکم افت کرده و اونهم به خاطر عدم تمرکزم حین درس خوندنه، حالا نمیگم چرا چون عقیده دارم وقتی یه چیز نوشته بشه به حقیقت تبدیل میشه و من نمی خوام این رو بنویسم پس ازم نخواه.
امروز داشتم بازم به ۱۴۰۰ فکر می کردم. سالی که برای ادم هایی وقت و محبت خرج کردم و در نهایت جوری تموم شد که انگار همش یه رویا بود، احمق شدم و خواستم با دنبال کردن چنل ها ارتباط دو تاشون رو حفط کنم، اولی که خیلی وقت پیش رفته و دومی که بیشتر روش حساب می کردم اخیرا از چنل رفت و من رو هم از چنلش پاک کرد. ناراحت شدم؟! نه من به رفتن مردم عادت دارم :) با خودم میگم چه جالبه که هم میرن و هم من رو بیرون می کنن، انگار دارن بهم میگن "از زندگی ما گمشو بیرون" شاید همینطور که اونها من رو به یاد اشتباهاتم میندازن من هم اونها رو به یاد اشتباهاتشان میندازم. بالاخره دوره قرنطینه بود و همه حوصله امون سر رفته بود. به خود گذشته حق میدم، ساده بود و دنبال دوست خوب بود. بیچاره ۱۸ ساله ام، تو هیچ وقت دوست خوبی نخواهی داشت. این رو فراموش نکن.
+ برام آرزوی موفقیت کن، می دونی که امتحاناتم زندگیم رو تشکیل میدن و موفقیت تحصیلیم علت زندگی کردنم رو
+ فردا روز پزشکه، روزی که آرزو داشتم روز من هم باشه.