Adventures

Diary of a dreamer

Forbidden love

سه شنبه ۱۱ شهریور ۱۴۰۴، 13:8

خاکستری عزیزم، امتحانات دارن به پایان خودشون نزدیک میشن. گاهی فکر می کنم از بقیه عقب افتادم و کم خوندم. قبل از شروع امتحان کلی سوره حمد می خونم که پاس شم ولی یهو میبینم که نمره ام حتی خیلی خوب شده ولی دوباره خودم رو سرزنش می کنم و میگم "من لیاقت این نمره رو ندارم." هوم شاید هم داشته باشم؟! کسی چمیدونه؟ شاید چون قبلا هم برای این امتحان خونده بودم پس لیاقت نمره خوب رو دارم. هممم بگذریم، این روزها گاهی دلم برای تموم شدن امتحان و برگشتن به روتین "بباف، بگوش، ببین. بخون، بخواب" تنگ شده ولی از طرفی هم وقتی که به گذر زمان و نزدیک شدن اتمام امتحانات فکر می کنم یهو ه چیزی توی دلم خالی میشه. یه احساس عجیب انگار که باور نمی کنم که اینقدر زود زمان می گذره "واقعا یه ماه گذشت؟!" وای نکنه دارم پیر میشم؟ چوم میگن ادم ها که سنشون بالاتر میره دیگه گذر زمان رو حس نمی کنن. با این حال مطمئنم دلیلی محکم تر از این وجود نداره که من شب تا صبح و برعکس توی اتاقم تنهام و زمانم رو به کتاب ها و جزوه ها فروختم. اره برای همین نمی فهمم کی شب میشه و کی صبح. فقط ساعت رو می بینم و میگم "آها الان اینقدر دیگه وقت دارم." ارزو می کنم که در اینده از خودم تشکر کنم.

راجع به عنوان، بهتره اول با این جمله شروع کنم... "ایا منطقی می تونم بگم که کسی رو دوست دارم؟!" قطعا که نه، من نمیفهمم که فرق دوست داشتن و تحسین کردن یکی چیه. گاهی از دستاورد ها و تلاش یکی خوشم میاد، پس خودش رو دوست ندارم فقط تحسینش می کنم. ولی یه روز دلم براش سوخت، اون روزی که آناتومی عملی داشتیم و من قرار بود قاچاقی برم سالن تشریح و قبل از امتحان تمرین کنم داشتم. بعدش به خودم گفتم کاش به اونهم گفته بودم بیاد برای تمرین و وقتی نمره اش ۳ تا از من کمتر شد عذاب وجدان گرفتم. این یه جور رفتار مامان طوره، اره خب چون از من ۲ سال کوچیکتره. پس اینهم دوست داشتن نیست. می دونی چیه، فکر می کنم من با هر کسی که پدر و مادرم بهم معرفی کنن بالاخره ازدواج می کنم چون حوصله و وقت تست کردن روابط امروزی رو ندارم. در هر صورت ممنوعه هم هست چون من ازشون بزرگترم پس نمی تونم یکی از همکلاسی هام رو انتخاب کنم، به جز اونها هم هیچ جنس مخالف دیگه رو نمیشناسم. حالا برام مهمه ؟ نه. همینطور که وقتی با یکی (آ ج) دوستی ظاهری داشتم و اون دیگه من رو دوستش حساب نمی کنه. این هم برام مهم نیست. همشون برن به درک.

person Sofia
chat
•••