ثبت نام
خاکستری عزیزم، دیدی که چقدر سریع اون مهمونی خاله س تموم شد و روز ثبت نام دانشگاه فرا رسید. خودم هم باور نمی کنم که زمان داره به این زودی می گذره! مهمونی همینطور که انتظار داشتم پیش رفت، بچه ها دوست داشتند با من بازی کنند و من هنوز دلم نمیومد ناراحتشون کنم و باهاشون مقداری وقت گذروندم ولی جوری بود که تونستم با بقیه هم وقت بگذرونم. طبق انتشار بعضیا خیلی از خبر قبولی من خوشحال شدند و بعضیا هم به طور واضح ناراحت. عجیب بود، احساس می کردم کارم اشتباست، از اون موقع همش می ترسم برام اتفاقی بیفته. البته برای دختر خاله ام مقداری پر حرفی کردم و حرفهایی که قبلا توی ذهنم تمرین کرده بودم بهش بگم رو بالاخره گفتم، اگرچه با کمال تعجب اون روز کوتاه ترین زمان بود که اونجا بودیم کمتر از 20 دقیقه طول کشید و بعد رفتیم. سعی کردم توی همین زمان کم همه چیز رو بهش بگم. بالاخره ثبت نام من انجام شد. البته قابل پیش بینی بود کمی امروز موقع ثبت نام بی دلیل ناراحت بود و بد خلقی کردم. دیشب هم بی دلیل گریه کردم. بگذریم بریم سر اصل مطلب، من امروز همه همکلاسی هام رو دیدم، ازشون خوشم نمیاد نمی دونم چرا نمی خوام باهاشون ارتباط بگیرم. به نظر می رسید که خیلی هاشون از روستاهای خیلی دور افتاده میومدن. به جز تعدادی از پسرا هیچ کدوم اصلا بهشون نمیومد که دانشجوی پزشکی باشند. اصلا پرستیژ پزشکی ندارن. یکی هم که اصلا حمام نرفته بود به دو متریش نمیشد نزدیک شد. اون وقت اینقدر من به بهداشت حساسم که یکم مانتوم کثیف بشه سریع می شورمش، نمی فهمم چطور آدم می تونه بوی گند بده و حمام نره. گفتند برید از دانشکده کارت بگیرید، سریع رفتم دانشکده ولی بهم کارت ندادن و خیلی خجالت کشیدم. همونجا یکی از همکلاسی هام و کلاسمون رو دیدم. نمی دونم خوشحال نشدم یه جورایی دانشکده دلگیر کننده بود. شاید به خاطر اینکه از بقیه بچه ها بزرگترم و یا از شهر دیگه میان و فرهنگ متفاوت دارند، برای همین احساس می کنم نمی تونم باهاشون کنار بیام. رفتار یکی از کارمندهای آموزش هم ناراحتم کردم، چون می خواستم کار رو زود تموم کنم بهم گفت برو مشاور روان بچه های اطراف خندیدن و پرسیدم برای چی و اون گفت بیش از حد استرس داری. انگار امروز همه بهم می گفتند استرس نداشته باش در حالی که من اصلا استرس نداشتم. وقتی برگشتم اینقدر خسته بودم که چند ساعت خوابیدم، خیلی از بچه ها نوبت رو رعایت نکردن و برای همین کار من 4 ساعت طول کشید. در کل روز خوبی نبود. آهنگ APT رزی خیلی کرم مغزه، فقط جوری که APT تلفظ می کنه، اصلا یعنی چی؟؟ فقط بخشی که واقعا می خونه رو دوست دارم.