Adventures

Diary of a dreamer

7/7

شنبه ۷ مهر ۱۴۰۳، 22:19

خاکستری عزیزم، این روزا برنامه من کلا شده خواب و فیلم! من تا امدن نتایج پیر میشم. می تونم بگم دارم از بیکاری خسته شدم. خیلی عجیبه ولی دیدن فیلم و سریال اصلا برام جذاب نیست. دیگه از فیلم های ترسناک نمی ترسم. همین امروز فیلم راهبه دو رو دیدم و اصلا حتی یه ذره هم نترسیدم، فقط خندیدم. چون خیلی عجیب بود و از هر ترفند تکراری برای ترسوندن مخاطب استفاده کردند ولی اون حقه ها دیگه همشون خز شدند... اینقدر نتایج دیر میاد که دیگه خودم انگار که آینده رو خوندم و می دونم چی و کجا قبول میشم و دارم خودم رو توش تصور می کنم، فقط منتظرم اون عبارت لعنتی سبز قبولی که 4 سال منتظرشم رو روی صفحه ببینم و دیگه خلاص! حداقل تکلیفم با خودم مشخص باشه، نه؟ بگم اوکی دیگه الان واقعیت داره و دیگه خیال بافی نمی کنم. این جملات رو توی چنل گذاشتم و بچه ها دنبال اینن که چی قبول میشم. بذارید نتیجه بیاد قبلش می ترسم بازگو کنم. راستی اون کیف کیوت ژاپنی رو از دیجیکالا سفارش دادم. اون جامدادی کیوت رو هم سفارش دادم. اولش شک کردم که چرا دارم برای دانشگاه وسایل کیوت می گیرم، انگار بچگانست؟! ولی امسال به طرز عجیبی عاشق وسایل کیوت شدم. مثلا برای کلاسور برگه شطرنجی و هایلایتر پاستیلی می خوام! این کیف رو قبل از اینکه سفارش بدم نوشته بودن فقط یکی توی انبار مونده، ولی حالا که خریدمش زده ناموجود. می دونم برای اینکه من اون یدونه رو خریدم ولی می ترسم. می دونم خنده داره ولی اولین تجربه خریدم از دیجیکالا هست و به زور والدینم رو راضی کردم که نزدیک به 2 میلیون خرید اینترنتی انجام بدم. قبلا گرون ترین خرید اینترنتیمون در حد هفتصد هزار تومن بود.

من سه شب طی این مدت خواب شب کنکور رو دیدم. هر بار احساس می کنم دارم نکات جمع بندی زیست و دفترچه شیمی رو مرور می کنم وکلی استرس دارم و کلی فشار رو دارم تحمل می کنم و احساس می کنم هیچی بلد نیستم یا هیچی نخوندم. مثل کابوس می مونه. اون حس اضطراب و ترس، انگار کلی کار روی سرت ریخته و تیک تاک ساعت داره پایان وقتت رو اعلام می کنه. همه احساسات و جو و فشار شب کنکور رو دقیقا توی خواب تجربه کردم. همینقدر واقعی به نظر میومد که وقتی بیدار شدم چند دقیقه طول کشید تا باور کنم که الان دیگه کنکور تموم شده.

person Sofia
chat
•••