تنفر از ۱۴۰۰
بعد از اینکه شکست خوردم، به بچگانه بودن تصمیمات اون سال پی بردم. این تصمیمات گریبان گیر شدند و من قراره تا آخر عمرم گرفتار اونها باشم. بله من نزدیکه که پزشکی تعهدی قبول شم، یعنی اینکه باید ۱۰ سال برای وزرات بهداشت با حقوق کم در مناطق محروم کار کنم. انگار که ۱۰ سال در زندان و دور از آبادی و پیشرفت دنیا به سر ببرم. انگار که ده سال در جای ناامنی و بدون امکانات و محرومی زندگی کنم. تا روزی که نفس می کشم، تا روزی که زنده ام حسرت اون سال را خواهم خورد. من عاشق پزشکی هستم و باید به آن برسم و در غیر این صورت در حسرت زندگی خواهم کرد. اما کار کردن در مناطق محروم مرا تا ابد یادآور اشتباهات گذشته ام خواهم بود. متاسفم که پیام هایی که به من می دهی را پاک می کنم. مرا ببخش که ازت متنفرم. ای کاش اون سال اینقدر با من خوب نبودی که من بهت وابسته نمیشدم و موفق میشدم، ای کاش که اون سال بدترین خودت بودی!! ازت متنفرم که دوستت داشتم. ازت متنفرم که برات وقت گذاشتم. تقصیر تو نیست که ازت متنفرم. تقصیر خودم بود. از اول تقصیر خودم بود و تا وقتی که زنده ام برای این تصمیمم پشیمان خواهم بود. ای کاش هیچ وقت وارد زندگی من نمیشدی :)