همه چیز خوب میشه
جمعه ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۳ 11:21 ~ Sofia
خاکستری عزیزم!
می دونم که هنوز اونجا گیر افتادی ولی نگران نباش بزودی آزاد میشی. راستش خودم رو بابت حرفهایی که دیروز زدم سرزنش می کنم. امروز با گلودرد بیدار شدم. می دونم هر چه بیشتر ناله کنم فقط اوضاع بدتر میشه و بس. هیچ چیز درست نمیشه مگر اینکه خودم رو نسبت به تغییرات دنیا بی حس بگیرم. توی غار تنهایی خودم دفنشون کنم و با یه نقاب خوش حال به زندگی ادامه بدم. خب چاره ای هم نیست. از بچگی حس خوبی نسبت به دنیا نداشته ام. دفترچه خاطراتم رو که ورق می زنم همش پر از حرف های منفیه. شاید علت شکست خوردن هام منفی بودن ذهنمه. فقط می خواهم همه چیز خوب بشه. همین :)

نگران نباش قول میدم زود حالم خوب خوب بشه. فقط اینکه احساس می کنم توی 18 سالگی گم شدم دلم 21 سالگی رو تحمل نمی کنه و دلم واسه مدرسه تنگ شده. توی دانشگاه تنهام و دوستی ندارم امیدوارم سال آینده همکلاسی های بهتری داشته باشم. برام دعا کن خاکستری، تو دلت پاکه. دوست دارم سال دیگه خوش حال باشم. همین :)
- همون که منتظر تغییره :)
