دومین سال از دهه سوم زندگی (hbd to me)
شنبه ۵ آبان ۱۴۰۳ 19:13 ~ Sofia
خاکستری عزیزم، یادت میاد قبلا که می خواستم پست تولد بنویسم کلی به جزئیات عجیب و غریب اشاره می کردم و بچه های *اهم* میومدن بهم تبریک می گفتند؟ خب... اون دوران دیگه تموم شده و من برگ جدید زندگیم رو ورق زدم. من از امروز رسما ۲۲ ساله ام. با تشکر از ژن های عزیزم خانواده بابا که هنوز قیافه ام تغییری نکرده و از اونجایی که روی کارت دانشجویی سال تولد رو نمی نویسه می تونم وانمود کنم سال ۸۵ بدنیا آمدم *خنده شیطانی* خب بگذریم، من تقریبا از ۱۹ سالگیم دلم می خواست روز تولد ۲۲ سالگیم آهنگ 22 از تیلور سویفیت رو پخش کنند. *تاکید می تونم پخشش کنید! تاکید! نه اینکه خیلی معنی آهنگش رو دوست داشته باشم، فقط ملودی و آهنگ پسزمینه اش رو دوست دارم. امروز به طرز عجیبی احساس دلتنگی می کنم. نمی دونم آخه چرا نمی تونم از زندگیم لذت ببرم؟؟ انگار یه ابر خاکستری(خاکستری، بهت نخوره ها!) بالای سرم هی میباره و میباره و رعد برق های وحشتناکی میزنه. درونگرا تر شدم و نمی تونم با هیچ کدوم از بچه ها ارتباط بگیرم، انگار یه جور دیوار آهنی بین من و اونهاست. بی دلیل استرس دارم.
اگر بخوام در مورد سال پیش صحبت کنم: من توی ۲۱ سالگی تاب آوری و جاه طلبی رو تقویت کردم. آگاهانه از چیزهایی که دوست نداشتم دوری کردم و برای علایقم جنگیدم و *تقریبا* موفق شدم. خاکستری جونم، برام دعا کن ۲۲ سالگی سال پر از شادی برام باشه.
