Adventures

Diary of a dreamer

#4

دوشنبه ۱۳ فروردین ۱۴۰۳، 0:27

به خودم قول دادم، از امسال دیگه به چیزای منفی فکر نکنم.

ولی دست خودم نیست، تا که کم میارم دلم می خواد وجود نداشته باشم. ضعیفم، بزدلم، گاهی خیلی ادعا می کنم ولی در واقعا تو خالیم. من هیچی نیستم. واقعا هیچی... چرا اینقدر نسبت به زندگی بی حسم، این زندگی چه ارزشی داره. به خودم میگم بس کن تو که چیزیت نیست وضعیتت خوبه، به این چیزا فکر کنی خدا بدترش می کنه... خنده داره، آدم جرئت نمیکنه چیزی توی دلش بگه از ترس اینکه نکنه بدتر سرش بیاد. خدایی که میگن مثلا مهربون بودا...

person Sofia
chat
•••